گفت‌وگو با فرشتگان خاموش: نگاهی به انگیزه‌های انسانی مراقبین مرکز خیریه آفتاب

فهرست

در دل شهر اراک، مرکزی وجود دارد که روشنایی و محبت را به زندگی کسانی می‌بخشد که نیازمند توجه و مراقبت‌اند. مرکز خیریه آفتاب با تکیه بر نیروی انسانی متعهد و دلسوز، محیطی امن و سرشار از عشق برای سالمندان، معلولین و کودکان طیف اوتیسم فراهم کرده است. این گفتگو به سراغ مراقبین  مرکز رفته تا نگاهی عمیق به انگیزه‌ها، دغدغه‌ها و دنیای درونی آن‌ها داشته باشد.

۱ـ لطفاً خودتان را معرفی کنید و بفرمایید از چه زمانی با مرکز همکاری دارید؟

زهرانوروزی هستم ۳۲سالمه مددیارمرکز توانبخشی آفتاب که ازسال۱۳۹۹دراین مرکز مشغول به کارم و درحال حاضرهم مشغول به تحصیل دررشته مددکاری اجتماعی خانواده درمقطع کارشناسی از دانشگاه علمی کاربردی جامع آفتاب هستم.

۲ـ چه چیزی باعث شد که این مسیر شغلی را انتخاب کنید؟

به خاطرعلاقه ای که به این کارداشتم ویکی از آرزوهایی بود که به لطف خدابه واقعیت تبدیل شدومن دراین مرکز مشغول به کارشدم.

۳ـ در طول دوران کاری‌تان، کدام لحظه برایتان از همه تأثیرگذارتر بوده است؟

این شغل باعث شد که من دیدم نسبت به آدم های اطرافم عوض بشه ، منظورم اینه که آدما تو هرحالتی که باشن به مهرو محبت نیازدارن چه سالم باشن چه معلول همه باید همدیگرو درک کنن تأثیری که شغلم روی من و زندگی شخصی ام داشته اینه که من خیلی آرامش دارم آرامشی وصف نشدنی طوری که توی روابط اجتماعیم مخصوصا بین بچه ها ناخواسته به طرفم کشیده میشن من ازاین موضوع خیلی خوشحالم و همه این هارو مدیون خدای مهربانم هستم.

۴ـ چه چیزی به شما انگیزه می‌دهد که هر روز با انرژی به اینجا بیایید؟

من علاقه زیادی به توانخواهان این مجموعه دارم فرقی نمیکنه درکدام بخش این مرکز باشن به شدت دوسشون دارم وفقط خدامیتونه احساس منو نسبت به این توانخواهان وصف کنه به خاطر وجود این توانخواهان هست که من باانرژی روزمو شروع میکنم حتی زمانی که بیرون از محیط مرکز هستم هم دلم براشون تنگ میشه.

۵ـ آیا تجربه‌ای خاص با یکی از مددجویان داشته‌اید که نگاهتان به زندگی را تغییر داده باشد؟

دریکی از بخش های این مجموعه یک توانخواه خانمی بود که به شدت وابسته سیگاربود من خیلی دوست داشتم که این فرد سیگاروترک کنه و خداروشکر تونستم کاری کنم که اون توانخواه به راحتی سیگارو ترک کنه وتصویر خوبی ازخودم درذهن اون توانخواه به جا گذاشتم واین کارباعث شد که من بیشترازقبل علاقه به کارم پیداکنم به این امید که من بازم میتونم زمینه ای رو فراهم کنم که اونارو شادکنم و بخش قشنگی از زندگیشون رو بسازم.تجربه دیگه ای که دراین مجموعه داشتم اینه که روزای اولی که وارد مرکز شدم دربخش کودکان منومامان زهرا صدازدن و من ازشدت خوشحالی اشک توچشام جمع شده بودوتواون لحظه احساسم وصف نشدنی بود.

۶ـ چه چالش‌هایی در این کار وجود دارد و چگونه با آن‌ها کنار می‌آیید؟

چالش این شغل اینه که شغل ما جزومشاغل سخت محسوب میشه و نسبت به شغل های دیگه ظرافت بیشتری داره چون مابا روح و روان توانخواهان سروکارداریم اگه کوچکترین اشتباهی بکنیم نتیجه عکس میشه واینکه در شغل من باید با دل پیش بریم که اگه کارمون دلی نباشه آسیب های زیادی میبینیم.

با سپاس از شما و پرسنل زحمتکش مرکز خیریه آفتاب

گفتگو از : روابط عمومی مرکز خیریه آفتاب