در دل شهر اراک، مرکزی وجود دارد که روشنایی و محبت را به زندگی کسانی میبخشد که نیازمند توجه و مراقبتاند. مرکز خیریه آفتاب با تکیه بر نیروی انسانی متعهد و دلسوز، محیطی امن و سرشار از عشق برای سالمندان، معلولین و کودکان طیف اوتیسم فراهم کرده است. این گفتگو به سراغ مدیران ومراقبین مرکز رفته تا نگاهی عمیق به انگیزهها، دغدغهها و دنیای درونی آنها داشته باشد.
۱-لطفاً خودتان را معرفی کنید و بفرمایید از چه زمانی با مرکز همکاری دارید؟
به نام خدا
با عرض سلام و ادب و امتنان خدمت شما مدیر محترم روابط عمومی مجموعه که در تلاش هستید تا با آگاهی بخشی نسبت به گروه های هدف مجموعه، شناخت جامع و دقیقی ایجاد نمایید.
اینجانب اشکان شیری، برخوردار از رتبه دکترای مشاوره روانشناسی، مدرس دانشگاه، پژوهشگر و مترجم، مفتخرم که به عنوان عضو و مشاور بنیاد ملی نخبگان کشور، مدیر مرکز مشاوره مهر اراک، روانشناس مرکز مشاوره پندار نواندیش، مدیر اجرایی و مسئول فنی مرکز خیریه توانبخشی سلامت آفتاب خدمت مینمایم. متولد ۱۳۷۱ بوده و همواره با عشق و تعهد، در مسیر ارتقاء سلامت روان و خدمت به هموطنان گام برداشته ام.
از سال ۱۳۹۹ افتخار داشته ام که به عنوان مسئول فنی بخش ذهنی ویژه آقایان بالای ۱۴ سال و همچنین روانشناس بخش اعصاب و روان آقایان در مرکز خیریه توانبخشی سلامت آفتاب مشغول به خدمت باشم. این فرصت مناسب، زمینه ای فراهم آورده تا در مسیر توانبخشی، بهبود کیفیت زندگی و تثبیت سلامت روانی این گروه مهم از جامعه، نقشی موثر و سازنده ایفا نمایم.
پیشتر، در سازمان بهزیستی استان مرکزی و به ویژه در واحد اورژانس اجتماعی شهرستان اراک، به عنوان کارشناس روانشناسی و مددکار اجتماعی، خدمت رسانی به اقشار مختلف مردم شریف شهرم را برعهده داشته ام. در این مسئولیت، با تکیه بر مهارت های تخصصی و آگاهی عمیق نسبت به مسائل روانی-اجتماعی، کوشیده ام به مددجویان در شرایط بحرانی کمک کنم و گامی هرچند کوچک در جهت کاهش آسیب های اجتماعی بردارم.
خدمت به مردم، به ویژه در زمینه سلامت روان، همواره منشأ انگیزه و تعهد عمیق من بوده است و تلاش میکنم این مسیر را با دانش، دلسوزی و اخلاق حرفه ای به پیش ببرم تا بتوانم سهمی موثر در بهبود شرایط زندگی هموطنان عزیزم داشته باشم.
۲ـ چه چیزی باعث شد که این مسیر شغلی را انتخاب کنید؟
از دوران نوجوانی علاقه مند به مطالعه و تحلیل سازوکارهای ذهن و رفتار انسان و تسهیلگر در شرایط سخت و دوراهی های زندگی بوده ام و بر این باورم که روانشناسی علمی است که میتواند به طور مؤثر کیفیت زندگی را ارتقا دهد. این انگیزه موجب انتخاب رشته روانشناسی و تعهد به خدمت در حوزه سلامت روان شده است. در راستای ترویج دانش و ارتقاء مهارتهای روانشناختی، نخستین کتاب خود با عنوان «کتاب کار مهارتهای زوج ها» را منتشر کرده ام.
3_در طول دوران کاریتان، کدام لحظه برایتان از همه تأثیرگذارتر بوده است؟
برای من، یکی از اثربخش ترین و دلخراش ترین تجربیات بالینی، مرور پرونده بیماران و شنیدن روایت سرگذشت آنهاست. در این لحظات، با تمام وجود درمی یابم که هر یک از این افراد، پیشینه ای سرشار از تجربیات ناب، موفقیت ها و نقش های مهم در زندگی داشته اند، اما به دلایلی ناگزیر به سوی درد و آسیب روانی سوق یافته اند. این آگاهی دردناک اما روشن، نگاه من را عمیق تر، دلسوزانه تر و سرشار از احترام به شخصیت و ظرفیت های نهفته هر بیمار میکند و انگیزه ام را برای همراهی و حمایت هدفمند در مسیر بهبودی و بازسازی زندگیشان بیش از پیش تقویت مینماید.
هر بار که میبینم مددجویی پس از طی کردن دوره ای دشوار به آرامش رسیده یا خانواده ای پس از دریافت مشاوره هایم توانسته اند مسائلشان را بهتر مدیریت کنند، واقعاً برایم لحظه ای بسیار ارزشمند و تاثیرگذار است. این تجربه ها به من یادآوری میکند که کاری که انجام میدهم فراتر از یک شغل روزمره است و یک رسالت انسانی بزرگ است.
4_چه چیزی به شما انگیزه میدهد که هر روز با انرژی به اینجا بیایید؟
امید و آرزو برای اینکه بتوانم حتی زندگی یک نفر را بهبود بخشم، بزرگترین نیرو و انگیزه ای است که هر روز با آن پرانرژی به اینجا می آیم. همین که می دانم حضور و همراهی من میتواند به کسی آرامش ببخشد یا راهی جدید در زندگی اش باز کند، برایم معنا و هدف عمیقی به کارم میبخشد و مرا به ادامه مسیر ترغیب میکند و هر روز با این احساس مسئولیت عمیق به محل کارم می آیم. این امید و تعهد به من انرژی میدهد تا با تمام توان در مسیر خدمت به دیگران به خصوص جامعه معلولین استمرار داشته باشم.
5_آیا تجربهای خاص با یکی از مددجویان داشتهاید که نگاهتان به زندگی را تغییر داده باشد؟
یکی از تجربه هایی که نگاه من به زندگی را تغییر داد، مربوط به جوانی ۲۶ ساله بود که دچار اختلال دوقطبی شدید بود و انگیزه ای برای درمان نداشت و آینده ای برای خودش متصور نبود. اما با گذراندن حدود دو سال درمان تخصصی و مستمر، موفق به بهبودی چشمگیری شد و از مرکز ترخیص شد. اکنون مشغول به فعالیت اقتصادی است، زندگی مستقلی دارد و از وضعیت زندگی خود رضایت کامل دارد. او هنوز با من در ارتباط است و بارها به صورت تلفنی از من تشکر کرده که برای من بسیار ارزشمند و انگیزه بخش است.
این تنها مورد خاص نبوده و مطمئنم با تلاش مستمر میتوانم چنین تحولاتی را برای افراد بیشتری رقم بزنم. بسیاری از خانواده ها نیز با ارسال دسته گل تشکر، قدردانی خود را ابراز میکنند که این محبت ها روحیه و انگیزه من را چند برابر میکند و این معنی را میرساند که مردم شریف کشورم بسیاربزرگوار هستند.
۶ـ چه چالشهایی در این کار وجود دارد و چگونه با آنها کنار میآیید؟
یکی از بزرگترین چالش های این کار، مواجهه مستمر با حجم بالای رنج ها و مسائل روانی مددجویان و خانواده های آنهاست که از نظر روانی بسیار سنگین و طاقت فرساست. برای مقابله با این فشارها، من تلاش میکنم با مطالعه مداوم و به روزرسانی دانش خود، تبادل نظر مستمر با همکاران متخصص و همچنین اتکا به ایمان و آرامش درونی، این بار را سبک تر کنم.
مسئله مهم دیگر که مدیریت هیجانی بالایی می طلبد، ارتباط با پرسنل، بیماران و خانواده های آنان است. به عنوان مسئول فنی، باید طوری این ارتباطات را مدیریت کرد که هیچ آسیبی از جنبه روانی به هیچ یک از این گروه ها وارد نشود و فضایی حمایت گر و محترمانه برای همه فراهم باشد.
در آخر جا دارد در اینجا تشکر و قدردانی داشته باشم خدمت مدیرعامل محترم مجموعه جناب آقای مهندس ابدال و رئیس محترم هیئت مدیره جناب آقای خدایار قاسمی ، اعضای محترم هیئت مدیره ، مدیر و سرپرست مراکز سرکار خانم نوروزیه و تمامی همکاران و پرسنل زحمتکش مجموعه که خالصانه در راستای خدمت به معلولین تلاش می نمایند و از هیچ مساعدت و کمک خیرخواهانه ای دریغ نمیکنند.
گفتگو از :روابط عمومی مرکز خیریه آفتاب